!اگر میتوانستم بروم ، میرفتم
!اگر میتوانستم قلبت را بشکنم ، دوایی برای درد قلب شکسته خود می یافتم
!اگر میتوانستم تو را به بازی بگیرم ، قلب من اینک بازیچه ای کهنه نبود
!اگر میتوانستم اشکت را درآورم ، اول از همه اشکهای خودم را پاک میکردم
نه عزیزم من از تو دلشکسته ترم ، بیش از این مرا پریشان نکن ، من از تو خسته ترم
اگر میتوانستم بدون تو بمیرم ، تا به حال صدها بار مردم ولی زنده شدم ،
!به عشق تو بیخیال آن دنیا شدم
به تو عادت نکرده ام ، به عشق خیانت نکرده ام ، کاش میتوانستم فراموشت کنم،
تا امروز خودم یک فراموش شده نباشم ،تا امروز اسیر غصه ها نباشم ،
دلتنگ و آرزو به دل نباشم ، به امید فردا نباشم ،فردا نیز مثل امروز سخت میگذرد
! نمیخوام بیش از این سردرگم و پریشان باشم
کاش میتوانستم رها شوم از زندان تو، دوباره بشکن قلبم را که حکم آزادی
!در دستان توست
!کاش میتواستم رها شوم ، خاک پای سرنوشت را ببوسم و از زندان تو آزاد شوم
نظرات شما عزیزان:
arman 
ساعت15:40---21 شهريور 1391
سلام دوست خوبم
ممنون که به وبلاگم سر زدید
وبلاگ خوبی دارید با اینکه تازه کارید ولی خوب استارت زدی........
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم
میدونم دراینده فرد موفقی خواهی شد
باز هم یه ما سر بزن
|